من در حالت عادی همیشه سعی می‌کردم همرنگ خدا باشم صفات خداگونه خودم رو پررنگ کنم،من باور داشتم چون همه انسان‌ها از ذات پاک خداوند هستند همه آدم‌ها خوبند تا اینکه بعد از ازدواج، رفتارهای آزاردهنده و بد خانواده همسرم تمام باورهای منوخراب کردو من به یک تضاد سخت خوردم؛با خانواده همسرم قطع رابطه کردم تا اینکه افشای شماره ۱۷ استاد رو دیدم که در مورد بخشش ،گذشت و طلب خیر کردن بود.من به خاطر خدا و آرامش خودم از صمیم قلب خانواده همسرم را بخشیدم و طلب خیر کردم و رها کردم.به طور عجیبی اونها زنگ زدند و خواستند دوباره رابطه داشته باشیم.
به واسطه آشنایی با استاد تونستم خدا را بیش از پیش پیدا کنم ،اواز طریق خواب به من الهام می‌کرد و جواب خواسته‌های من رو می‌دادهم اکنون خداوندبه واسطه خواب منوهدایت میکنه وهمیشه دردرون من هست.باخوندن کتاب فراسوازخداخواستم بهم آگاهی هایی بده که بتونم کتاب بنویسم وخدادرخواب یه سری آگاهی هایی بهم الهام کرد.
زمانی که رسالت خودت روپیدا می‌کنی و به خاطر خدا می‌بخشی و واکنشگری رو میذاری کنار خداوند عجیب تو رو می‌کشد بالا به قول استاد او می‌کشد قلاب را…
اولین کسی باشید که برای “نتایج فروغ عزیزازافشاهاوکتاب فراسوی شفای زندگی” دیدگاه می‌گذارید;